معماری مبتنیبر نور؛ واکاوی هستیشناسانۀ خانۀ ایرانی براساس دیالکتیک درون و بیرون با تکیه بر نمونههایی از شهر یزد
خانه بستر تحقق مفهوم سکونت و معماری خانه، بازتابی از عمیقترین نیازهای وجودی انسان است. الگوی منحصربهفرد حیاطمرکزی خانۀ ایرانی، یک سند هویتی مهم در درک نحوۀ زیست و سکونت ایرانیان است. حیاطمرکزی فراتر فضایی تهی در برابر تودههای ساختمانی، عنصری محوری در سازماندهی و هستییافتن خانۀ ایرانی در فلات...
Saved in:
| Main Authors: | , , , |
|---|---|
| Format: | Article |
| Language: | English |
| Published: |
Nazar research center for Art, Architecture & Urbanism
2025-07-01
|
| Series: | گردشگری فرهنگ |
| Subjects: | |
| Online Access: | https://www.toc-sj.com/article_219042_3e6af8b7e7fc1cb804dd8fb90953cc77.pdf |
| Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
| Summary: | خانه بستر تحقق مفهوم سکونت و معماری خانه، بازتابی از عمیقترین نیازهای وجودی انسان است. الگوی منحصربهفرد حیاطمرکزی خانۀ ایرانی، یک سند هویتی مهم در درک نحوۀ زیست و سکونت ایرانیان است. حیاطمرکزی فراتر فضایی تهی در برابر تودههای ساختمانی، عنصری محوری در سازماندهی و هستییافتن خانۀ ایرانی در فلات مرکزی ایران است و بررسی گونهشناسی این الگو ممکن است بازگوکنندۀ مؤلفههای هویتی تمدن کهن ایرانی باشد. علیرغم اهمیت این موضوع، تاکنون اغلب مطالعات به بررسی ابعاد چیستیشناسانۀ خانۀ ایرانی اعم از پیکربندی فضایی، تکنولوژی، پایداری، اقلیم و شاخصههای فرهنگی چون محرمیت محدود ماندهاند و کهنالگوی حیاطمرکزی، در نگاهی هستیشناسانه و همزمان تاریخی بررسی نشده است. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد هستیشناسانۀ حیاطمرکزی در سیر تاریخی شکلگیری و تکامل آن است. بهگونهای که مفاهیم جهانی «سکونت» و «بودن در جهان» در بستر جغرافیای فرهنگی فلات مرکزی ایران بررسی شود. برای این منظور از روش تحلیلی- اکتشافی استفاده شده است. جمعآوری اطلاعات برای بررسی نظریات مرتبط با هستیشناسی الگوی حیاطمرکزی به روش مطالعۀ کتابخانهای انجام شده و در انطباق با یافتههای مطالعۀ میدانی خانههای تاریخی یزد، بهطور خاص خانۀ چهارصفۀ چم و خانۀ لاریها، شرح و بسط یافته است.خانه، بستر تجربۀ همزمان «سکونتیافتن» و «بودن در جهان» است. در خانۀ ایرانی این مسئله با دو رویکرد فرمی متفاوت «درونگرایی» در پاسخ به سکونت و «برونگرایی» در پاسخ به نیاز بودن در جهان تجلی مییابد. در تکوین الگوی حیاطمرکزی، دوگانۀ مزبور به وحدت رسیده و دیالکتیک درون و بیرون را به واسطهگری «نور» شکل میدهند. معماری مبتنیبر نور بهعنوان پاسخی به سودای ارتباط درون و بیرون در کالبد معماری ایرانی، عمری چندهزارساله دارد. نقشآفرینی نور در پردازش مکان با قرارگیری آتش در قلب آتشکدههای باستانی آغاز شد و با گشودگی اندک سقف چهارطاقیها بهسوی آسمان ادامه یافت. در ادامه مؤلفۀ نور با گشودگی کامل حیاط در معماری خالص خانههای چهارصفه، نقش محوریتری یافته و در دوران اسلام با گرهخوردن در اندیشههای باستانی و اسلامی، تقدیس نور در قالب الگوی حیاطمرکزی به اوج خود رسید. ازاینرو در تجلی و نقشآفرینی نور در ساخت مکان در سیر و سلوک ایرانیان، آتشکده، مسجد و خانه یکی است. |
|---|---|
| ISSN: | 2717-2627 2717-2635 |