خیزاب در نقش استعاره ای برای توالی، روایت و هویت در رمان خیزاب های ویرجینیا وولف
رمان خیزابها (1356) تنش بین توالی و عدم توالی را به نمایش می گذارد. توالی زمانی که عنصری ثابت در شکل گیری روایت در داستان سرایی یا عبارت پردازی و در نها یت هویت فردی می باشد به شکل حرکت بی وقفهی خیزاب ها به استعاره در آمده است. ویرجینیا وولف در این رمان ازحرکت مستمر و بی وقفه ی خیزاب ها که بر اساس...
Saved in:
| Main Author: | |
|---|---|
| Format: | Article |
| Language: | fas |
| Published: |
University of Tehran
2023-07-01
|
| Series: | پژوهش ادبیات معاصر جهان |
| Subjects: | |
| Online Access: | https://jor.ut.ac.ir/article_94106_d54e3845ebabd90a28eef4a35d9e9f93.pdf |
| Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
| Summary: | رمان خیزابها (1356) تنش بین توالی و عدم توالی را به نمایش می گذارد. توالی زمانی که عنصری ثابت در شکل گیری روایت در داستان سرایی یا عبارت پردازی و در نها یت هویت فردی می باشد به شکل حرکت بی وقفهی خیزاب ها به استعاره در آمده است. ویرجینیا وولف در این رمان ازحرکت مستمر و بی وقفه ی خیزاب ها که بر اساس توالی زمانی منظمی یکی پس از دیگری با الگو و ریتم خاصی پی در پی در جوش و خروشند به سان استعاره ای بسط یافته برای توالی زمانی در روایت بهره برده است. هویت فردی شخصیت ها نیز به دلیل اینکه زایییده ی زبان آنها می باشد در طول این روایت پردازی ها شکل می گیرد؛ از این رو، هویت نیز عنصری تابع توالی زمانی و روایت می شود چرا که مشمول قاعده ی الگوی توالی زمانی گذشته-حال-آینده می باشد. زمانی که خیزاب ها بالا میایند و شکل مشخصی به خود میگیرند مظهر تشکیل خود از طریق روایت زنجیره ای میباشند که فرایندی متوالی میباشد و زمانی که آنها در ساحل به عدم بدل میشوند مظهر زوال، انحلال و اضمحلال هویت میباشند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی استعاره ی بنیادین "خیزاب" که متضمن مفهوم شکل گیری خود، هویت و روایت از دیدگاه وولف میباشد را مورد واکاوی قرار می دهد و همچنین نشان می دهد که چگونه وولف بر این اساس زبانی طبیعی بر پایه ی ریتم و موسیقی بنا نهاده است. |
|---|---|
| ISSN: | 2588-4131 2588-7092 |