اثر پوشش های درختی بر شاخص های زیستی خاک سطحی در یک اکوسیستم جنگلی جلگه ای
سابقه و هدف: خاک بخش مهمی از اکوسیستمها به حساب میآید که گونههای مختلف درختی با تفاوت در زیتوده روزمینی و زیرزمینی، ساختار تاج، کیفیت و کمیت لاشبرگ تحت شرایط عرصهای یکسان بر ویژگیهای آن اثرات مختلفی دارند. با توجه به اهمیت شناخت و مطالعه مشخصههای زیستی، شاخصهای مناسب برای ارزیابی کیفیت و سل...
Saved in:
| Main Authors: | , , |
|---|---|
| Format: | Article |
| Language: | fas |
| Published: |
Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources
2016-11-01
|
| Series: | پژوهشهای حفاظت آب و خاک |
| Subjects: | |
| Online Access: | https://jwsc.gau.ac.ir/article_3372_d4ecaa1665816656ca56fc077dd96891.pdf |
| Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
| Summary: | سابقه و هدف: خاک بخش مهمی از اکوسیستمها به حساب میآید که گونههای مختلف درختی با تفاوت در زیتوده روزمینی و زیرزمینی، ساختار تاج، کیفیت و کمیت لاشبرگ تحت شرایط عرصهای یکسان بر ویژگیهای آن اثرات مختلفی دارند. با توجه به اهمیت شناخت و مطالعه مشخصههای زیستی، شاخصهای مناسب برای ارزیابی کیفیت و سلامت خاک، در این تحقیق به مطالعه تغییرپذیری زیتوده ریزریشهها، تعداد و زیتوده کرمهای خاکی و میزان تصاعد دی اکسید کربن از خاک سطحی به تفکیک گونههای بومی پهنبرگ سطوح جلگهای شمال کشور (ممرز، لرگ، بلندمازو و افراپلت) پرداخته شده است. مواد و روشها: پس از جنگلگردشی در عرصه جنگلی جلگهای واقع در شهرستان نور، گروههایی (لکههایی) از گونههای پهنبرگ مذکور شناسایی و از هر گونه درختی 5 درخت سالم در یک کلاسه قطری یکسان انتخاب گردید. در زیر هر تک درخت جنگلی عمل نمونهبرداری خاک و لاشبرگ در راستای شمالی انجام پذیرفت. نمونهبرداری در فصل رویش (مردادماه) از دو موقعیت کنار تنه اصلی درخت و دور از تنه (زیر تاج درخت) در میکروقطعه نمونه (سطح30 × 30 سانتیمتری و عمق 15سانتیمتر) صورت گرفت. یافتهها: تجزیه واریانس مشخصههای کیفی لاشبرگ، مشخصههای فیزیکی (بجز رس و رطوبت) و شیمیایی خاک حاکی از وجود تفاوت آماری معنیدار در بین گونههای درختی مورد مطالعه میباشد. بیشترین زیتوده ریزریشه بطور معنیدار به خاک تحتانی گونه لرگ (79/92 گرم بر متر مربع) اختصاص داشته و گونههای افراپلت (46/71 گرم بر متر مربع)، ممرز (21/62 گرم بر متر مربع) و بلندمازو (44/31 گرم بر متر مربع) در رتبههای بعدی قرار داشتند. بیشترین تراکم کرمهای خاکی به خاک تحتانی گونه ممرز (50/2 عدد در متر مربع) اختصاص داشته و تفاوت آماری معنیداری را با گونههای درختی افراپلت و لرگ (90/1 عدد در متر مربع) و بلندمازو (70/0 عدد در متر مربع) نشان داد. زیتوده کرمهای خاکی در بخش تحتانی بلندمازو (61/8 میلیگرم در متر مربع) به طور معنیداری کمتر از گونههای درختی افراپلت (21/24 میلیگرم در متر مربع)، لرگ (66/24 میلیگرم در متر مربع) و ممرز (59/29 میلیگرم در متر مربع) بوده است. بالاترین مقدار تصاعد دی اکسید کربن از خاک، بطور معنیدار، به ترتیب تحت پوشش درختی ممرز (47/0 میلیگرم دی اکسید کربن در گرم خاک در روز)، افرا پلت (44/0 میلیگرم دی اکسید کربن در گرم خاک در روز)، لرگ (32/0 میلیگرم دی اکسید کربن در گرم خاک در روز) و بلندمازو (27/0 میلیگرم دی اکسید کربن در گرم خاک در روز) مشاهده شد. مطابق با نتایج، پارامترهای کیفی لاشبرگ و خاک متأثر از موقعیت نمونهبرداری در میان گونههای درختی مورد مطالعه نبوده است. بررسی همبستگی بین مشخصههای زیستی با پارامترهای لاشبرگ و فیزیکوشیمیایی خاک بیانگر تأثیر بیشتر شاخصهای کیفی لاشبرگ و شیمی خاک بر پارامترهای زیستی میباشد. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از آنست که حضور درختان جنگلی تأثیر متفاوت قابل توجهی بر شاخصهای زیستی و همچنین مشخصههای کیفی لاشبرگ و فیزیکوشیمیایی خاک دارد. نتایج این پژوهش میتواند در خصوص اولویتبندی انتخاب گونه پهنبرگ جهت احیای مناطق تخریبیافته بخش جلگهای شمال کشور به مدیران کمک شایانی نماید. |
|---|---|
| ISSN: | 2322-2069 2322-2794 |